از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند.
زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.
از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
  • 14 آگوست 2010
ادامه مطلب

شب ایستاده است
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من
سر تا به پای پرسش اما
اندیشنک مانده و خاموش
شاید از هیچ سو جواب نیاید
دیری است مانده یک جسد سرد
در خلوت کبود اتاقم
هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است
گویی که قطعه ‚ قطعه دیگر را
از خویش رانده است
از یاد رفته در تن او وحدت
بر چهره اش که حیرت ماسیده روی آن
سه حفره کبود که خالی است
از تابش زمان
بویی فساد پرور و زهرآلود
تا مرز های دور خیالم دویده است
نقش زوال را
بر هر چه هست روشن و خوانا کشیده است
در اضطراب لحظه زنگار خورده ای
که روزهای رفته در آن بود نا پدید
با ناخن این جسد را
از هم شکافتم
رفتم درون هر رگ و هر استخوان آن
اما از آنچه در پی آن بودم
رنگی نیافتم
شب ایستاده است
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من
با جنبش است پیکر او گرم یک جدال
بسته است نقش بر تن لبهایش
تصویر یک سوال

سهراب سپهری

  • 14 آگوست 2010
ادامه مطلب

14 - افسوس....

بزرگترین افسوس آدمی آن است که می خواهد ولی نمی تواند

و

به یاد می آورد روزی را که می توانست ولی نمی خواست .

  • 14 آگوست 2010
ادامه مطلب

امیری به شاهزاده خانمی گفت :

من عاشق توام …

شاهزاده گفت :

زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است …

امیر برگشت و دید هیچکس نیست .

شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!

عاشق به غیر از معشوقش نظر نمی کند .

  • 14 آگوست 2010
ادامه مطلب

علاقه، عشق، دوست داشتن، گل

شکسپیر: اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده.

ویکتور هوگو:کسی رو که دوستش داری هر چند وقت یه بار بهش یادآوری کن که او را دوست داری!!!!!!!!!!!

دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … او تکامل خواهد یافت.

دانشجوی آمار: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر دوستت داشته باشد، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است.
علاقه، عشق، دوست داشتن، گل

دانشجوی فیزیک: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن …اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است.

دانشجوی حسابداری: اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست.

دانشجوی ریاضی: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن.
علاقه، عشق، دوست داشتن، گل

دانشجوی کامپیوتر: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، از دستور کپی – پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که Delete اش کنی.

دانشجوی خوشبین: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن… نگران نباش بر می گردد.

دانشجوی عجول: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن …. اگر در مدت زمانی معین برنگشت فراموشش کن.
علاقه، عشق، دوست داشتن، گل

دانشجوی شکاک: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ….اگر برگشت، از او بپرس ” چرا “؟

دانشجوی صبور: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن ….اگر برنگشت، منتظرش بمان تا برگردد.

دانشجوی رشته صنایع: اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن …اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن این کار را مرتب تکرار کن…

  • 14 آگوست 2010
ادامه مطلب