دوباره تنهایی و غم سکوت مرگ کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی . . . تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت . . . با تو بودن خیلی وقته که گذشته بی تو بودن مثل مهر سرنوشته حالا اسم تو را هی زمزمه کردن واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . . تا که بودیم ، نبودیم کسی / کشت ما را غم بی هم نفسی تا که خفتیم همه بیدار شدند / تا که مردیم همگی یار شدند قدر آن شیشه بدانید که هست / نه در آن لحظه که افتاد و شکست . به این پست چند ستاره میدهید ؟ رای بدید [کل: 0 میانگین: 0] موضوع: متن عاشقانه 16 ژوئن 2011 اشتراکگذاری