6m247gzis7tptfpp6tnd - اس ام اس های عاشقانه سری دوم

 تو را در عین دوری دوست دارم ٬ تو را با این صبوری دوست دارم

گل نرگس ٬ گل جاوید ایام ٬ تو را صد سال نوری دوست دارم . . .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سنگ در برکه می اندزمو می پندارم, با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد,

کی به اندختان سنگ پیاپی در آب, ماه را میشود از حافظه‌ی آب گرفت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اگر ۶۰ ثانیه فرصت داشته باشی باهام حرف بزنی ٬

و بدونی که دیگه هرگز منو نمیبینی بهم چی میگی !؟

منتظز جوابم . . .

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - اس ام اس های عاشقانه سری دوم

  • 1 اکتبر 2011
ادامه مطلب

dnlat1dole4t0294mka - آغاز عشق.....

آویخته ام

از جایی که نمی دانم چیست

آویخته ام

از جایی که تا بیداری

یا خواب

یا آب

تنها فریادی،فاصله است!

 

در آغاز عشق

شاید

ایستاده ام…

  • 22 آگوست 2011
ادامه مطلب

Photo skin ir Light47 - قصه ی مهربانی

و من امروز به لحظه های هدر شده ام می پندارم

به اشک های تباه شده ام

به روحمو قلب پر تلاطمم را در حلقه ی بلورین کیمیاگری تو اسیر میبینم

قلبی که تو آن را به سادگی روز اول قصه مهربانی در دست گرفتی

اما اینبار نه برای آن اسارت شیرین

بلکه برای هبوط آن به آخر قصه ی مهربانی

تو بر زندان بلورینت سنگ میزنی و مرا به آغاز رمانی تلخ روانه می کنی

رمان زندگی دخترکی که روز را با خیال و شب را به رویای تو به سر می کرد…

دخترکی که هزار بار

چه می گویم؟! صد ها هزار بار

بر لبه پرتگاه وداع کرد

اما حتی یک بار هم نمرد…

شاید دخترک گمشده ای داشت

دخترک ساده خیالباف

یا به چشم مدعیان زمینی دنیا دیده؛ دیوانه ی تنها

اما این داستان، تنها یک داستان نیست

مرور همه ی لحظه های آن داستان قدیمی است

داستان من…

ولی…ولی تو هنوز هم در انتهایی غریبه ی آشنای من

من و این دل اینجاییم

در آغاز داستانی نو

اما نه کوتاه و گذرا

رمـــــــــان گونه و ابــــــدی…

 

  • 31 می 2011
ادامه مطلب

03797783955563869618 - داستان صفر و بینهایت - دکتر علی شریعتی

 

یک ٬ جلوش تا بینهایت صفرها!

کی بود
یکی نبود
غیر از خدا
هیچ چی نبود
هیچ کی نبود
خدا تنهابود
خدا مهربان بود
خدا بینا بود
خدا دوستدار زیبایی بود
خدا دوستدار شایستگی بود
خدا از سکوت بدش می آمد
خدا از سکون بدش می آمد
خدا از پوچی بدش می آمد
خدا از نیستی بدش می آمد

خدا آفریننده بود
مگر می شود که نیافریند؟
ناگهان ابرها را آفرید
در فضای نیستی رها کرد
ابرهایی از ذره ها
هر ذره
منظومه ای کوچک ٬ نامش : اتم
آفتابی در میان
و پیرامونش ٬ ستاره ای ٬ ستاره هایی ٬ پروانه وار ٬ در گردش
( کعبه ای ٬ برگردش ٬ پرستندگان ٬ در طواف

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - داستان صفر و بینهایت - دکتر علی شریعتی

 

  • 12 می 2011
ادامه مطلب

صدها هزار نفرین ، بر آن نگاه اول

 

آغاز دل سپردن ، اول نگاه من بود !

سرگشته و پریشان ، در جستجوی کویش

 

این خرقه گدایی ، تنها گواه من بود

هر کس شراب نوشید ، مستوجب فنا شد

 

دستان پر زمهرش ، هم تکیه گاه من بود

فرهاد همچو مجنون ، راه وصال گم کرد

 

راهی که رفته بودند ، آن راه ، راه من بود

تاریک و تار چون شب ، پس کوچه های امید

 

فانوس دیدگانش ، نور پگاه من بود

زنجیر کرده بودند ، رندان با وفا را

 

مژگان بی مثالش تنها پناه من بود

روزی که گردن عشق ، بر دار کرده بودند

 

تنها صدای آنجا ، فریاد آه من بود

 

در دادگاه عشقش ، محکوم حکم مرگم

شاید که بی گناهی ، تنها گناه من بود

 

Curse of hundreds of thousands on the first look

Dell started passing, I had the first look!

Bewildered and distracted, looking Kvysh

This gown begging, I was the only witness

Everyone drank wine, was doomed deserving

Zmhrsh hands, I was the fulcrum

Farhad such insane, the way he lost Joiner

Way that had been on its way, the way I was

Dark and blurry because the night, hoping the streets

Lantern eyes, light was my Pegah

Chains had the faithful RENDAN

Without my eyelashes Msalsh was the only refuge

Once the neck of love, of having had

The only sound there was screaming oh my

Love on the court, sentenced to death sentence

Perhaps the innocence, the only sin I was

  • 11 می 2011
ادامه مطلب