فال روزانه – Daily Omen – شگفت زده خواهید شد
عکس نوشته اسم محمد,عکس پروفایل محمد
عکس نوشته اسم زهرا ، عکس پروفایل Zahra
عکس نوشته اسم رضا , عکس پروفایل اسم رضا
عکس نوشته اسم حسین,عکس پروفایل حسین
دانلود رمان دو نیمه ات برای من | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
دانلود رمان داماد اجاره ای | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
50 عکس برتر پروفایل عاشقانه ایرانی 1400
حالا تو هی بیا و بگو
زن باید سنگین و رنگین باشد
باید بیایند و منتت را بکشند
اما من می گویم
… … زن اگر زن باشد
باید بشود روی عاشقیش حساب کرد
که عاشقی کردن بلد باشد
که جانزند، جا نماند، جا نگذارد
و هی فکر نکند به یاوه هایی که عمری در گوشش خواندند
من می گویم
زن اگر زن باشد
از دوستت دارم گفتن ها نمی ترسد
دیشب باز توی خوابم باز تورو دیدم
صدات زدم تو رفتی از خواب پریدم
کاش می شد بخوابم و صبح باشی تو کنارم
ولی اینا همش خیاله تورو ندارم
فقط به من بگو چرا ؟؟
مگه دوسم نداشتی؟؟ من که کاری نکردم !!
چرا تنهام گذاشتی؟؟
فقط به من بگو چرا ؟؟
چرا میای پس تو خوابم؟؟
هنوز باورم نمی شه !!
که تو نیستی کنارم!!
می شینیم فکر می کنم هر روز 2باره و 2باره
جوابی ندارم رفتنت واسم سواله
ماکه مشکلی نداشتیم حتی واسه یه بارم
همیشه می گفتی هیچ وقت تنهات نمی ذارم
فقط به من بگو چرا ؟؟
مگه دوسم نداشتی؟؟ من که کاری نکردم !!
چرا تنهام گذاشتی؟؟
فقط به من بگو چرا ؟؟
چرا میای پس تو خوابم؟؟
هنوز باورم نمی شه !!
که تو نیستی کنارم!!
نمی دونم چرا رفتی حتما خوبه واست
ولی من دارم میمیرم واسه یه بوسه بازم
حس می کنم شب و روزا همش جای خالیتو
نمی خوام بسوزونم عکسای یادگاریتو
ولی حالا دیگه بی تو من فقط می تونم ببارم
دیگه همه اینو خوب می دونن که من تمومه کارم
کاش می شد بمیرم برم زودتر اون دنیا بشینم
تا شاید یه روز تو اون دنیا من تورو ببینم
دارم دیوونه می شم از تکرار این سوال
فکر برگشتنت شده برام یه آرزوی محال
دلم می خواد اون روزا بشه برات بمیرم
تا اینکه زنده باشم ولی تورو نبینم
فقط به من بگو چرا؟؟؟؟!!!!!
رفتی و تنهام گذاشتی
توی قلبم پا گذاشتی تو که گفتی من می مونم
چرا رفتی و نموندی حالا که تنهای تنهام
واسه دله خودم می نویسم می نویسم تو کجایی
کی میایی کی میایی تو که رفتی من اینجا تنهام
دیگه طاقتی ندارم دیگه سخته بی تو موندن
بی تو هیچ معنای نداره
نام انکه گلهای عبادت را درمیان عاشقان شیدا کرد
وقتی قایق کوچکه زند گیم در دریای پر تلاطم هستی غرق شدوقتی
روزگار تقدیر خوش زندگیم را ناخوشایند کرد ورق زندگی
برگشتوسرنوشت من طور دیگری رقم خورد. کدامین کتابهای نهفته دل
رابازگو کنم که حتی قابل تصور نیست روزگارمی گذردوخزان عمرروز
رنگ بیشتری به خود میگیرد وبرگهای زرد نا رنجی در زیردرخت
زندگیم میریزد وبا صدای پای هر رهگذرخش خش برگهای خشک وتازه
فهمیدم که دوست داشتن به ظاهردوست داشتن است دربا طن(دل)اتش
است که خا نه دل رامی سوزاند. وقتی برای اولین بار صدای شکستن قلبم
را شنیدم وقتی احساسا تم رازیر پا حس کردم وقتی زیر سوال رفتن
شخصیتم را مشاهده کردم تازه فهمیدم، تا به حال کلبه دستی بو دم که با
همهان دستاهایش صفحه ی خوش زندگیم را ورق زد گذشت وگذشت تا
فر سنگها گذشت واز اصل خو د جا ما ندم انقدر تنها شدم که که وقتی که
سایه ای همیشه دنبال خو دم می دیدم حال دگر نیست.حالا من ما نده ام یک
دنیا غربت ،غر بتی که تازه با دنیایکه ابتدایش تنهاییی مطلق است
وانتهایش نیستی مطلق حالا من ما نده ام و یک اتاق تا ریک پنجره ای به
سوی باغچه ای که همه با من بیگا نه اند!
تو ئی که اگر امدنت دیر شود تو ئی که اگر امد نت قصه ی پو چی باشد
((من تو را ای همه ی خوب تا دم مرگ نخو اهم بخشید))