میسوزم و میسازم و گله ای ندارم از این لحظه ها ،
این تقدیر من است، با همین حال و روزم هدر رفت تمام سالها

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - عاشق خوش خیال

 

امروز آمده و هنوز به یاد دیروزم، بی تاب و بی قرارم، هنوز دارم به عشقت میسوزم
دیروز رفته و دلم کجای کار است ، نمیدانم دلت هنوز به یاد دل من است
میسوزم و میسازم و گله ای ندارم از این لحظه ها ، این تقدیر من است با همین حال و روزم هدر رفت تمام سالها
میدانم فردا می آید و من مثل امروزم ،مثل امروز که در حسرت دیروز نشسته بودم ، مثل دیروز که عاشقت شده بودم ، عاشق شده بودم و از این روزها بی خبر بودم ، نمیدانستم تو میروی ، چقدر من خوش خیال بودم…

  • 5 ژوئن 2011
ادامه مطلب

Photo skin ir Light47 - قصه ی مهربانی

و من امروز به لحظه های هدر شده ام می پندارم

به اشک های تباه شده ام

به روحمو قلب پر تلاطمم را در حلقه ی بلورین کیمیاگری تو اسیر میبینم

قلبی که تو آن را به سادگی روز اول قصه مهربانی در دست گرفتی

اما اینبار نه برای آن اسارت شیرین

بلکه برای هبوط آن به آخر قصه ی مهربانی

تو بر زندان بلورینت سنگ میزنی و مرا به آغاز رمانی تلخ روانه می کنی

رمان زندگی دخترکی که روز را با خیال و شب را به رویای تو به سر می کرد…

دخترکی که هزار بار

چه می گویم؟! صد ها هزار بار

بر لبه پرتگاه وداع کرد

اما حتی یک بار هم نمرد…

شاید دخترک گمشده ای داشت

دخترک ساده خیالباف

یا به چشم مدعیان زمینی دنیا دیده؛ دیوانه ی تنها

اما این داستان، تنها یک داستان نیست

مرور همه ی لحظه های آن داستان قدیمی است

داستان من…

ولی…ولی تو هنوز هم در انتهایی غریبه ی آشنای من

من و این دل اینجاییم

در آغاز داستانی نو

اما نه کوتاه و گذرا

رمـــــــــان گونه و ابــــــدی…

 

  • 31 می 2011
ادامه مطلب

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو  :
من خوب می شناختمش
نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود
حتی زمان مرگ
آن لحظه های پر از درد و غم و غروب
آن بیقرار عشق
چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو  :
شب در میان تاریکی در نور مهتاب
هر روز در درخشش خورشید تابناک
هر لحظه در برابر آیینه ی زمان
در انتظار دیدن رویت نشسته بود
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو  :
جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد
هرگز خیانتی به دستان تو نکرد
هرگز نگاه پاک و زلال تو را
با هیچ چشم سیاه مستی عوض نکرد
تا آخرین نفس
در انتظار دیدن رویت نشسته بود
روزی اگر سراغ من آمد به او بگو  :
افسوس ! دیر شد ؛ ای کاش  !
کمی زودتر می آمدی
اما بگو :
من خوب می دانم
حتی در آن جهان
آن خفته ی خاموش
در انتظار دیدن رویت نشسته است
روزی اگر …….
اما ؛ نه
او هیچوقت دیگر نمی آید
کاش عمرم را به پایش هدر نمی کردم

  • 16 می 2011
ادامه مطلب