مناعت ، بین خود ستائی و خود هیچ انگاری است. ارسطو
خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند .ارسطو
عشق انسان را از دیدن عیوب منع می کند.ارسطو
بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
فال روزانه – Daily Omen – شگفت زده خواهید شد
عکس نوشته اسم محمد,عکس پروفایل محمد
عکس نوشته اسم زهرا ، عکس پروفایل Zahra
عکس نوشته اسم رضا , عکس پروفایل اسم رضا
عکس نوشته اسم حسین,عکس پروفایل حسین
دانلود رمان دو نیمه ات برای من | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
دانلود رمان داماد اجاره ای | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
50 عکس برتر پروفایل عاشقانه ایرانی 1400
مناعت ، بین خود ستائی و خود هیچ انگاری است. ارسطو
خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند .ارسطو
عشق انسان را از دیدن عیوب منع می کند.ارسطو
* «در برابر یک قدرت متشکل و منظم،فقط یک قدرت متشکل و منظم تاب مقاومت دارد!»آلبرت انیشتن
* «این دیگر چه معمایی است که هیچکس مرا درک نمیکند ولی همگان مرا می پذیرند!»آلبرت انیشتن
این صبح، این نسیم، این سفرهی مُهیا شدهی سبز، این من و این تو، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند … یکی شدند و یگانه.
تو از آن سو آمدی و او از سوی ما آمد، آمدی و آمدیم.
اول فقط یک دلْدل بود. یک هوای نشستن و گفتن.
یک بوی دلتنگ و سرشار از خواستن. یک هنوز باهمِ ساده.
رفتیم و نشستیم، خواندیم و گریستیم.
بعد یکصدا شدیم. همآواز و همبُغض و همگریه، همنَفس برای باز تا همیشه با هم بودن.
برای یک قدمزدن رفیقانه، برای یک سلام نگفته، برای یک خلوتِ دلْخاص، برای یک دلِ سیر گریه کردن …
برای همسفر همیشهی عشق … باران!
باری ای عشق، اکنون و اینجا، هوای همیشهات را نمیخواهم
… نشانی خانهات کجاست؟!
سید علی صالحی
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعرهای قشنگی
چون پرواز پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد
و پری دلم را با وجود خود خالی
دلم برای کسی تنگ است
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
دلم برای کسی تنگ است
که بیاید
و به هر رفتنی پایان دهد
دلم برای کسی تنگ است
که آمد
رفت
و پایان داد
کسی
…
کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود
همیشه عاشق تنهاست
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست
و او و ثانیهها می روند آن طرف روز
و او و ثانیهها روی نور می خوابند
و او و ثانیهها بهترین کتاب جهان را به آب می بخشند
و خوب می دانند که هیچ ماهی هرگز هزار و یک گره ی رودخانه را نگشود.
سهراب سپهری