asheganeh71 -  به خیالت ندانستم .. ♥

دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو …
به خیالم تو خواب باشی …
نگاهت کنم، آرام ببوسمت…
نوازشت کنم…
و آرام بگویم دوستت دارم …
و تمام حرفهای دلم را که وقتی نگاهم میکنی نمیتوانم بگویم
عاشقانه نجوا کنم…
و تو در سکوت بشنوی و از عشقم سر کیف شوی ، اما …
چشمانت را باز نکنی و به خیالم خواب باشی… !
من هم به خیالت ندانستم که بیداری.. ♥

  • 28 مارس 2013
ادامه مطلب

asheganeh28 -  اخرش چرا اینطوری شد ...؟

یه روزایی
یه شبایی
به یه ادمای خاصی خیلی احتیاج داری
گوشیتو بر میداری شمارشو بگیری
اما میدونی بی فایدس
اینقدر دلگیر و دلتنگی که یهو بخودت میای

میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالی بیجواب
اشکات سرازیر شدن
بعد با خودت فقط یه جمله میگی
اون همه دوست داشتن
اخرش چرا اینطوری شد …؟

  • 26 مارس 2013
ادامه مطلب

asheganeh.ir 58 - قلب....

قلب ، مهمانخانه نیست که آدم‌ ها بیایند

دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند

قلب ، لانه‌ ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود

و در پاییز باد آن را با خودش ببرد

قلب ، راستش نمی دانم چیست ؟

اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است..!!

  • 10 مارس 2013
ادامه مطلب

asheganeh73 - عجب از آدما...

دیشب خدارو دیدم…

گوشه ای آرام میگریست…

من هم کنارش رفتم و گریستم…

هر دو یک درد داشتیم …

” آدم ها....”

عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و انکارت می‌کند …

و عجب از تو که انکارشان را میبینی و مهربانی میکنی

  • 7 مارس 2013
ادامه مطلب