27590784390392604855 - طعم شیرین عشق

وقتی سرت بر روی شانه هایم بود، دستانم درون موهایت بود
آرامش را از صدای تپشهای قلب مهربانت حس میکردم
حس میکردم دیگر تا ابد مال منی ، همانطور که تو حس میکردی که من مال توام
دلت میخواست یک سکوت عاشقانه بین ما باشد، دلم میخواست این سکوت همچنان پا برجا باشد
دلت میخواست همیشه سرت بر روی شانه هایم باشد، دلم میخواست شانه هایم تا هر زمان که بخواهی در اختیار تو باشد
دلت میخواست باور میکردی که رویا نیست ، دلم میخواست همچنان درون رویاهایت باشم
رویایی مثل واقعیت ، اینکه تو در کنارمی، مثل من که پر از احساسم پر از احساس عاشقانه ای
دلم میخواست تمام نشود هیچگاه در کنار هم بودن ، دلت میخواست به خواب روی زمانی که در آغوشت بودم
آرام باش در کنارم، به هیچ چیز جز عشقمان فکر نکن ، تنها حس کن مرا ،بشنو صدای زمزمه های قلب مرا
سرم را بر روی سینه ات گذاشتم تا بشنوم صدای تپشهای قلب تو را ….
شنیدم صدای دریایی از احساس که آهنگ امواجش دیوانه میکرد مرا ، مهربانی اش عاشقتر میکرد مرا
نگاه کردی به چشمانم ، خیره شدم به چشمانت ، میتوانستم بخوانم آنچه درون آن چشمهای زیبایت است
شوق دیدار را میخواندم از چشمانت ، حس عشق را میخواندی از چشمانم ، بیقراری عاشقانه را میدیدی در چشمانم ،
آرامش در کنار هم بودن را میدیدم در چشمانت
و اینگونه شد که بیشتر ماندیم در کنار هم ، تا بچشیم طعم شیرین عشق را با هم

  • 13 ژوئن 2011
ادامه مطلب

65469041936048509893 - عشق چه زیبا بود اگر…

 

عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود.
عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکباردر چشمانت نشانی از آن می دیدم.
عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید.
عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم.
عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید.
عشق ؛چه زیبا بود اگر مثل قدیم یک بار به لبانت دوستت دارم را می آوردی.
عشق ؛چه زیبا بود اگر من را لایق دیدن چشمانت میدانستی.
عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط من بودم و تو بودی و دیگر خدا

  • 5 ژوئن 2011
ادامه مطلب