asheganeh80 - همیشه...

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر”فقط یه شوخی بود” هست.
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست.
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست.
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست.
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست.

  • 18 مارس 2013
ادامه مطلب

asheganeh67 - منتظر توام . . ....

میگویـــند پرخاشگــر شده ام !
نه !
فقط هر کــس که لحظه ای یاد تو را از ذهــنم بگیرد
حتــی با یکـــ عطسه ی معمولــی
نمی خواهـــم سر به تنش بــاشد . . !
.
میگوینــد خوابــــ ندارم !
نه !
فقط منتظر توام . . .
میترســم چشم روی هم بگذارم و بیــایی . . .
… .
.
.
چیزیــم نیست !
.
موسیقــی آرام گوش میدهــم !
.
اصلا اتفــاق عجیبی نیفتــاده . . .
.
فقط انگــار
.
دارد بلایی سرم می آیــد !!!

  • 4 مارس 2013
ادامه مطلب

 

nietzsche 1 - سخنان فردریش نیچه

 دشمنان خود را دوست بدارید ، زیرا بهترین جنبه های شما را به نمایش میگذارند. فردریش نیچه

سیاستمدار انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند: ابزار و دشمن. یعنی فقط یک طبقه را می‌شناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه

بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید . فردریش نیچه

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

83091798923706595356 - خسرو شکیبایی (خانه ی سبز) :چه معنی داره

خسرو شکیبایی (خانه ی سبز) :
چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه !
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه !
چه معنی داره تو این دنیا آدم ها یک روز بیان و یک روز برن !
چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه !
اصلا چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه !

  • 18 مارس 2012
ادامه مطلب

eteraf - اعتراف عاشقانه ( متن عاشقانه )

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده…
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم…
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت…
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی  نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم…
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد …
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست….

  • 6 نوامبر 2011
ادامه مطلب