نویسنده فرانسوی
 زندگی، مانند جریان آب یک رودخانه است.کریستین بوبن
 شیفته کردن با دوست داشتن فرق دارد .کریستین بوبن
اسراری در این سوی زندگی وجود دارند و اسراری در آن سو. همه جا پُر از اسرار است؛ بهتر آنکه اسرار را پذیرا باشیم و چیزی نپرسیم. کریستین بوبن
 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

40 Distance -    کاش

کاش یک لحظه به جایم بودی
تا بدانی که چه دردی دارد: ….

کاش

کاش یک لحظه به جایم بودی

تا بدانی که چه دردی دارد:


وقتی اندازه سنگینی یک کوه، دلت غمگین است

و به اندازه تنهایی یک چاه، تو هم تنهائی

و به اندازه آوارگی باد، تو هم آواره

کاش یک لحظه به جایم بودی

تا بفهمی که چه دردی دارد:

باغبانی که تبر می سازد

و درختی که به اندیشه هیزم شدن از سبز شدن دل کنده

و اجاقی که از آتش خالیست

کاش یک لحظه به جایم بودی

تا بدانی که چه دردی دارد:

وقتی از عشق نداری سهمی

و در آنجا که دلی هست وسیع

نیست یک ذره برایت جایی

کاش یک لحظه به جایم بودی…

نه!! پشیمانم از این گفته خویش

که اگر یک لحظه

و فقط یک لحظه

تو به جایم بودی می شکستی آسان

نه!! پشیمانم از این گفته خویش

کاش هرگز تو نباشی چون من…!

  • 17 جولای 2010
ادامه مطلب

07 -   و من گریه‌ام می‌گیرد …

باد پَرسه می‌زند،
تا نان را، از منقار تُرد گنجشکان بِرُباید.
دختران شالیکار پنهان می کنند، دلهاشان رادر سبد چای!
و ما همچنان، از مُردگان پیر، غولهای جوانی می‌سازیم !
و غولهای جوان را، به قامت مُردگان پیر، کوچک می‌کنیم …
تا همسنگ گور شود .
باد، پرسه می‌زند،
ماه چکه می‌کند از گلوی گنجشک،
و من،
گریه‌ام می‌گیرد …
در این جغرافیای خسته‌ی بلاتکلیف،
که دامن پُرخارش را
تا آخر دنیا کشیده است.
گریه‌ام می‌گیرد،
نه برای رفتار متروک عقل،
یا روزنامه‌های عصر،
یا جمعه‌های دیوانه،
برای تنهایی
تعمید
دانایی
عشق
شادمانی از کف رفته!
برای ماهی‌ها
با آن پوست پولک پولک‌شان
که به رودخانه نیامدند.
و برای هر آنچه، به زندگی پیوندمان می‌دهد.
حالا تو، سبب گریه‌ی مرا می‌دانی،
و می دانی که هیچ چیز به قدر خنده‌های تو،
نوزاد ماهی‌ها،
و گلی که به سپیده دمی می‌شکفد، خوشبختم نمی‌کند …

  • 24 ژوئن 2010
ادامه مطلب