فال روزانه – Daily Omen – شگفت زده خواهید شد
عکس نوشته اسم محمد,عکس پروفایل محمد
عکس نوشته اسم زهرا ، عکس پروفایل Zahra
عکس نوشته اسم رضا , عکس پروفایل اسم رضا
عکس نوشته اسم حسین,عکس پروفایل حسین
دانلود رمان دو نیمه ات برای من | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
دانلود رمان داماد اجاره ای | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
50 عکس برتر پروفایل عاشقانه ایرانی 1400
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو …
دشمنان خود را دوست بدارید ، زیرا بهترین جنبه های شما را به نمایش میگذارند. فردریش نیچه
سیاستمدار انسانها را به دو دسته تقسیم میکند: ابزار و دشمن. یعنی فقط یک طبقه را میشناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه
بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید . فردریش نیچه
بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی
گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی
خرد برترین هدیه الهی است . فردوسی
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست . فردوسی
بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز.شوپنهاور
وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است که وقتیکه از دور نظاره شان می کنیم خیلی زیبا به نظر می رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می رویم زیبائیشان هم از بین می رود ، شما در این موقع نمی توانید بفهمید زیبائیش به کجا رفته ، آنچه می بینید چند درخت خواهد بود و بس.
همه آرزوها از نیاز سرچشمه میگیرد ،یعنی کمبودها و رنجها .شوپنهاور
اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است. شوپنهاور
بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده…
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم…
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت…
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم…
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد …
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست….