کاش می تونستم بهت بگم چقدر دوستت دارم ، نه به اندازه همه دنیا که به اندازه تمام وجود خودم …
کاش می تونستم بهت بگم که چطور لحظه لحظه ی عدم حضورت رو با یاد ذره ذره وجودت گذروندم …
کاش می تونستم بهت بگم که منو بفهم ، تنهایی منو باور کن که من تنهایی تو رو می پرستم …
کاش می تونستم از این کالبد تکراریه آدمیت خارج شم ، بشم نور ، بشکنم ، نفوذ کنم به درونت ، بشم جزئی کوچک از روح بزرگت …
کاش می تونستم یه جا تو مکان و زمان گم شم ، دوباره خودمو در نزدیک ترین حالت کنارت پیدا کنم …