asheganeh50 - عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ,

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است , یخ بستن وجود آدمها و بستن چشم هاست

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ,

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشن را بداند و تو از او رسم محبت بیاموزی

گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است ,
پنهان کردن قلبی است که شکسته است

نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی بگویی

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست ,

بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که آخرش با جدایی به سرانجام می رسد.

  • 1 فوریه 2013
ادامه مطلب

 

تنها مرگ است که دروغ نمی گوید.صادق هدایت

 200px Sadegh hedayat - سخنان صادق هدایت

عشق چیست؟ برای همه رجاله ها یک هرزگی  یک ولنگاری موقتی است . عشق رجاله ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد .صادق هدایت

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند  و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند .صادق هدایت

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

49343831892353031209 - مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ-گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه است به ما می نگرد
و همه می دانیم ریه های لذت ، پر اکسیژن مرگ است

  • 4 جولای 2012
ادامه مطلب

یک…
دو….
سه….
چندین و چند…
هر چقدر می شمارم خوابم نمی برد
این ستاره های خیالی را
که از سقف اتاقم
تا بینهایت خاطرات تو جاری است
….
یادش بخیر
وقتی بودی
نیازی به شمردن ستاره ها نبود
اصلا یادم نیست
ستاره ای بود یا نبود
هر چه بود شیرین بود
حتی بی خوابی بدون شمردن ستاره ها…

  • 6 نوامبر 2011
ادامه مطلب

fstoeu1ds6z34byuqxof - بوی باران می آید !!!!

بوی باران می آید !!!!

و بهار در راه است

اما …

من بهار را بی تو باور ندارم

حتی بهار هم مرا با تو باور کرده بود

تو که نیستی

او هم مثل من در این خانه غریب می ماند.

کاش می شد تمام روزها را خلاصه کرد در روز آمدن تو

روزی که همه بهار را به تو تبریک بگویند و تو را به من….

روزگار عجیبی ست

یکی بود و یکی نبودمان جاری ماند

در رگ خاطرات منی که هیچوت نبودم و تویی که همیشه هستی.

سکوت را بدرقه ی راهت می کنم

نه اینکه سکوت علامت رضایت است

گاهی سکوت نماد دردیست که توان فریادش نیست……

تنها کلامی مانده تا آغاز بهار

  سهم من از بهار تو ..

  انتظـــــــــــــــار

  • 14 اکتبر 2011
ادامه مطلب