asheganeh94 - برایِ زیستن دو قلب لازم است

برایِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنارِ خود حس کنم.

دریاهای چشمِ تو خشکیدنی‌ست
من چشمه‌یی زاینده می‌خواهم.

پستان‌های ات ستاره‌های کوچک است
آن سوی ستاره من انسانی می‌خواهم:

انسانی که مرا بگزیند
انسانی که من او را بگزینم،
انسانی که به دست‌های من نگاه کند
انسانی که به دست‌های اش نگاه کنم،
انسانی در کنارِ من
تا به دست‌های انسان‌ها نگاه کنیم،
انسانی در کنارم، آینه‌یی در کنارم
تا در او بخندم، تا در او بگریم…

خدایان نجات ام نمی‌دادند
پیوندِ تُردِ تو نیز
نجات ام نداد

نه پیوندِ تُردِ تو
نه چشم‌ها و نه پستان‌هایت
نه دست‌هایت

کنارِ من قلب ات آینه‌یی نبود
کنارِ من قلب ات بشری نبود…

  • 14 آوریل 2013
ادامه مطلب

asheganeh87 - "دوستــــــــت دارم " ها

گاهی
“دوستــــــــت دارم ” ها
جایشان را به “دوستت داشــــتم “ها میدهند
.
و چه حس مبهم و غریبـــیه
وقتی که عشق
.
.
.
فقط بخشی از گذشته ی آدم میشه !

  • 11 آوریل 2013
ادامه مطلب

asheganeh81 -  مَحرمِ دل

چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های باران پاکه ..!!

همچین آدمی رو تو زندگیتون دارین؟

  • 8 آوریل 2013
ادامه مطلب

asheganeh.ir 31 - پاییز، بمان کجا می روی؟ من هنوز دلتنگم

پاییز بمان
کجا می روی؟
من هنوز دلتنگم
هنوز دستهایش را نگرفته ام/
پاییز بمان
قول داده بود
تا تو نرفته ای برگردد
قول داده بود
زردی برگها را
زیر پایمان حس کنیم/
پاییز بمان
وقت رفتن نیست
من هنوز نگفته ام دوستش دارم!/
پاییز بمان
زمستان که بیاید و
گرمِ دستانش نباشد
سرما امانم نمی دهد/
پاییز بمان
هنوز بر نگشته است
هنوز جایش خالیست
هنوز منتظرم/
پاییز بمان
می ترسم تا ابد در زمستان دفن شوم…

  • 21 دسامبر 2012
ادامه مطلب

asheganeh.ir 19 300x201 -  چهار فصل

با بعضیها
می توانی چهار فصل را حس کنی
بهاری می آیند
و تو سرشار شوق
جوانه می زنی و

سبز سبز به ثمر تابستان میرسی
گرما چنان تو را تبدار میکند
که انگار هیچ سرمایی حریفت نیست
اما در خلسه یک غروب
باد خزانی برگهایت
می ریزد
و تو در حیرت این بوی پاییزی
به سوگ زمستان تنت می نشینی
آری
سرما بود
آنکه تنپوش بهار داشت….
  • 14 دسامبر 2012
ادامه مطلب