خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی(عبید زاکانی)

 9b3705180b94cdfe5e95390025c89bf6 - عبید زاکانی

عربی با پنج انگشت میخورد
او را گفتند:چرا چنین میخوری
گفت:اگر به سه انگشت لقمه گیرم ،دیگر انگشتانم را خشم آید عبید زاکانی

مردی را که دعوای پیغمبری می کرد نزد معتصم آوردند
معتصم گفت:شهادت میدهم تو پیغمبر احمق هستی
گفت:آری،از آنکه بر قوم شما مبعوث شده ام و هر پیامبری از نوع قوم خود باشد.عبید زاکانی

  بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

 

نویسنده چک(آلمانی زبان)

 شعر، پویشی جاودانه در جستجوی حقیقت است. فرانتس کافکا
هر کس شایستگی دریافت زیبایی را داشته باشد ،هرگز پیر نخواهد شد. فرانتس کافکا
 دوست، پیوندی است پدر و پسر را؛ او مهمترین نقطه ی عطف آنها است. فرانتس کافکا
 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

 

%D8%AC%DB%8C%D9%86 - سخنان جین وبستر

نویسنده آمریکایی(نویسنده کتاب بابا لنگ دراز)

جوانی، کاری به سال و ماه ندارد، مهم این است که انسان زنده دل و پرنشاط باشد. ممکن است موی شما سفید باشد، اما مانند پسربچه ها بیندیشید. جین وبستر

اگر عاشق بوده اید که نیازی به بیان و روشن کردن آن نیست و اگر نبوده اید که من نمی توانم برایتان بیان کنم. جین وبستر

کامیابی و پیروزی، بسان کرم شب‌تاب از دور می‌درخشد، ولی از فاصله‌ی نزدیک نه سوی دارد و نه حرارتی. جین وبستر

بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

 

  • 7 جولای 2012
ادامه مطلب

sk2licfgjei0d6oguvb - بامداد آمد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد ؟

  • 14 اکتبر 2011
ادامه مطلب