www.jomalatziba.blogfa.com - سخنان شریعتی_امام علی(ع)

اگر می بینیم کسی که قلبش پر از محبت علی است و از محبت علی اشک می ریزد و سرنوشت جامعه آن سرنوشت خوبی نیست و دردناک است.این نشان دهنده آنست که علی را نمی شناسد.
این علی شناسی نیست،علی پرستی است.
علی را نشناختن و محبت علی داشتن مساوی است با محبت همه ملتها بر پیامبر و معبودشان ،نه چیزی بیشتر… دکتر علی شریعتی

مشکل ما ضعف ایمان نیست، عدم معرفت علمی مسائلی است که به آن ایمان داریم و یکی از آن مسائل تشیع و اسلام است.معتقدیم ولی آنرا نمی شناسیم و  آشنایی منطقی از  آن نداریم و به مردی معتقدیم به عنوان یک امام و یک مرد بزرگ و کسی که همیشه مورد ستایش ما بوده،اما متاسفانه علی را نمی شناسیم.
مابیشتر به ستایش علی پرداختیم نه آشنایی با علی… دکتر علی شریعتی

  بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

13 - تعریفی از عشق

عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز
عشق یعنی محبت و سوز و گداز
عشق یعنی سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی نغمه ای از روی ناز
عشق یعنی کوی ایمان و امید
عشق یعنی یک بغل یاس سپید
عشق یعنی یک ترنم از یه یار
عشق یعنی سبزی باغ و بهار
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی انتهای انتظار
عشق یعنی وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار
عشق یعنی حس نرم اطلسی
عشق یعنی با خدا در بی کسی
عشق یعنی همکلام بی صدا
عشق یعنی بی نهایت تا خدا
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن
عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی یک تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر
عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی
عشق یعنی بندگ آزادگی

  • 14 سپتامبر 2011
ادامه مطلب

حال بشنو از من این افسانه را

داستان این دل دیوانه را

چشمهایش بوی از نیرنگ داشت

دل دریغا سینه از سنگ داشت

با دلم انگار قصد جنگ داشت

گویی از با من نشستن ننگ داشت

عاشقم من قصد هیچ انکار نیست

لیک با عاشق نشستن عار نیست

کار او آتش زدن من سوختن

در دل شب چشم به دردوختن

من خریدن ناز او نفروختن

باز آتش در دلم افروختن

سوختن از عشق را از بر شدیم

آتشی بودیم خاکستر شدیم

از غم این عشق مردن باک نیست

خون دل هر لحظه خوردن باک نیست

آه میترسم شبی رسوا شوم

بدتر از رسواییم تنها شوم

وای از این صید و آه از ان کمند

پیش رویم خنده پشتم پوزخند

بر چنین نامهربانی دل مبند

دوستان گفتند و دل نشنید

خانه ای ویران تر از ویرانه ام

من حقیقت نیستم افسانه ام

گرچه سوزد پر ولی پروانه ام

فاش میگویم که من دیوانه ام

تا به کی اخر چنین دیوانگی

پیله گی بهتر از این پروانگی

گفتمش آرام جانی گفت نه

گفتمش شیرین زبانی گفت  نه

گفتمش نامهربانی گفت نه

میشود یک شب بمانی گفت نه

دل شبی دور از خیالش سر نکرد

گفتمش افسوس او باور نکرد

خود نمیدانم خدایا چیستم؟

یکنفر با من بگوید کیستم؟

بس کشیدم آه از دل بردنش

آه اگر آهم بگیرد دامنش

با تمام بی کسی ها ساختم

وای بر من ساده بودم باختم

دل سپردن دست او دیوانگی است

آه غیر از من کسی دیوانه نیست

گریه کردن تا سحر کار من است

شاهد من چشم بیمار من است

فکر میکردم که او یار من است

نه فقط در فکر آزار من است

نیتش از عشق تنها خواهش است

دوستت دارم دروغی باهش است

یک شب آمد زیرو رویم کرد و رفت

بغضی تلخ در گلویم کرد و رفت

مذهب او هر چه بادا باد بود

خوشحالش که اینقدر آزاد بود

بی نیاز از مستی می شاد بود

چشمهایش مست مادرزاد بود

یک شبه از عمرسیرم کرد و رفت

من جوان بودم پیرم کرد و رفت

  • 16 مارس 2011
ادامه مطلب

ای عزیزترینم تا عمق وجودم دوست دارمت ، اگر مردم نبودم در کنارت به خدا می سپارمت .
.
.

مهم نیست که من اول اومدم یا تو ، مهم اینه که تو تا آخرش موندی .

برای آمدنت انتظار کافی نیست ، دعا و اشک و دل بی قرار کافی نیست ، خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی ، دعای این همه شب زنده دار کافی نیست .

محبت نه حساب است که فراموش شود ، نه چراغ است که خاموش شود ، بیادتم .

قلب سرزمین عجیبی است زیرا هم زادگاه عشق است و هم آرامگاه عشق .

جان اسیر دل ، دل اسیر دوست ، دوست چه می داند ، دل اسیر اوست .

از شمع سه چیز آموختم ، ایستاده بمیرم ، بی صدا بمیرم ، به پای دوست بمیرم .

اگر بودی دلم رسوا نمی شد ، دوباره چشم من دریا نمی شد ، اگر بودی نگاه بی پناهم ، میان مردمان تنها نمی شد .

اگه یه روز خواستی قلبم رو بشکنی باید مواظب باشم تکه های قلبم دستت رو نبره .

  • 1 جولای 2010
ادامه مطلب