65670568340890396809 - حسودی میکنم

حسودی میکنم
به کبوترانی که پشت پنجره اتاقت
لانه کرده اند/
به تمام ساعتهایی
که منتظرت میمانند

حسودی میکنم/

به اینکه میمیرند
اگر روزی به دیدنشان نیایی/
میدانم دانه برایشان بهانه است/
تشنه چشمانت هستند
درست مثل من/
حسودی میکنم
به آنها که هر روز برای دیدنت
بهانه ای دارند…
کاش میشد
کاش میشد هر روز
هر ساعت
هر لحظه
بی دلیل
تو را با تمام وجود در آغوش بگیرم
و فخر بفروشم به تمام
پرندگانی که هر روز
پشت پنجره ات صف میکشند

  • 1 اکتبر 2012
ادامه مطلب

 

che 01 - گلچین سخنان چه گوارا

دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم. چه گوارا

رسالت یک انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست بلکه بر هم زدن صف است. چه گوارا

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

03797783955563869618 - داستان صفر و بینهایت - دکتر علی شریعتی

 

یک ٬ جلوش تا بینهایت صفرها!

کی بود
یکی نبود
غیر از خدا
هیچ چی نبود
هیچ کی نبود
خدا تنهابود
خدا مهربان بود
خدا بینا بود
خدا دوستدار زیبایی بود
خدا دوستدار شایستگی بود
خدا از سکوت بدش می آمد
خدا از سکون بدش می آمد
خدا از پوچی بدش می آمد
خدا از نیستی بدش می آمد

خدا آفریننده بود
مگر می شود که نیافریند؟
ناگهان ابرها را آفرید
در فضای نیستی رها کرد
ابرهایی از ذره ها
هر ذره
منظومه ای کوچک ٬ نامش : اتم
آفتابی در میان
و پیرامونش ٬ ستاره ای ٬ ستاره هایی ٬ پروانه وار ٬ در گردش
( کعبه ای ٬ برگردش ٬ پرستندگان ٬ در طواف

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - داستان صفر و بینهایت - دکتر علی شریعتی

 

  • 12 می 2011
ادامه مطلب