gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - قصه ی مهربانی

و من امروز به لحظه های هدر شده ام می پندارم

به اشک های تباه شده ام

به روحمو قلب پر تلاطمم را در حلقه ی بلورین کیمیاگری تو اسیر میبینم

قلبی که تو آن را به سادگی روز اول قصه مهربانی در دست گرفتی

اما اینبار نه برای آن اسارت شیرین

بلکه برای هبوط آن به آخر قصه ی مهربانی

تو بر زندان بلورینت سنگ میزنی و مرا به آغاز رمانی تلخ روانه می کنی

رمان زندگی دخترکی که روز را با خیال و شب را به رویای تو به سر می کرد…

دخترکی که هزار بار

چه می گویم؟! صد ها هزار بار

بر لبه پرتگاه وداع کرد

اما حتی یک بار هم نمرد…

شاید دخترک گمشده ای داشت

دخترک ساده خیالباف

یا به چشم مدعیان زمینی دنیا دیده؛ دیوانه ی تنها

اما این داستان، تنها یک داستان نیست

مرور همه ی لحظه های آن داستان قدیمی است

داستان من…

ولی…ولی تو هنوز هم در انتهایی غریبه ی آشنای من

من و این دل اینجاییم

در آغاز داستانی نو

اما نه کوتاه و گذرا

رمـــــــــان گونه و ابــــــدی…

 

  • 31 می 2011
ادامه مطلب

696456456464 - يك خروار اس ام اس و مطالب عشقولانه جالب

وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی.

بر دریچه ی قلبم نوشتم ورود ممنوع ! عشق آمد و گفت : بی سوادم !!


روزی عشق از دوستی پرسید تفاوت منو تو در چیست؟ دوستی گفت من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی….. من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ


اگه بعد از 120 سال رفتی اون دنیا گفتن یکی حلالت نکردخه سر پل صراط منتظرته اون منم که به این بهونه می خوام یه بار دیگه ببینمت

دیشب اشک آمد به خوابم. گفت قهری با من . گفتم مگه میشه با آشنای دیرینمم….. ؟! گفت گله دارم . پرسیدم چرا؟ نگاهم کرد و گفت او کیست که تو را از من رانده؟ خواستم چشمش نکند به دروغ گفتم گریه می کنم . خواستن توانستن است به کار نیامد دست به دامان پیاز شدم……….


گفتم به گل زرد چرا رنگ منی
افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد
تو عاشق کیستی که هم رنگ منی


ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان که از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند.
برتراند راسل

کسب کن لحظه هایم را که دریای چشمانت سراب مهربانی است

بقیه در ادامه ی مطلب

  • 3 آوریل 2011
ادامه مطلب
Screen Server 01 -  ترس .....تردید.....

امانوئل می گوید:

ببیند در زندگی از چه می ترسید.

ببینید در خود تان از چه می ترسید.

با چشم باز و قلب باز به درون ترس خود نفوذ کنید.

خواهید دید ترس همچون اتاقی خالی است.

ترس فقط به اندازه اجتناب شما قدرتمند است.

هرچه  بیشتر از ترس روی گردانید.

و از آن اجتناب کنید

و نخواهید که در آغوشش کشید،

قدرت بیشتری به آن می بخشید

ترس یعنی ،مقاومت دربرابر خدا!

توهمی است که مارااز خدا جدا می سازد!

و کودکی ترس همان تردید است

وژوزف مورفی می گوید:

تردید اغلب همراهتان است ،اما آن را لعن نکنید

تردید بخشی از هویت انسان است

فقط ازطریق گذشتن از میان تردید است

که می توان به حقیقت رسید!

تردید و ترس دو لبه تیغ هستند که هستی آدم را به دو نیم میکنند!

پس بیایید برای رهایی از ترس و تردید به دامان نیلوفرین

و نرم و نازک خداوند پناه ببریم

  • 15 سپتامبر 2010
ادامه مطلب