70499444221606374448 - گاه دلتنگ میشوم دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها

گاه دلتنگ میشوم دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها
گوشه ای مینشینم و حسرت ها را میشمارم
و صدای شکستها و خنده ها را
و وجدانم را محاکمه میکنم!
من کدام قلب را شکستم؟

و کدام امید را ناامید کردم
کدام خواهش را نشنیدم و کدام احساس را له کردم؟
و به کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم!
  • 24 سپتامبر 2012
ادامه مطلب

 

فرانسوا ولتر(فرانسوا ماری آروئه) نویسنده،شاعر و فیلسوف فرانسوی

 voltaire - سخنان فرانسوا ولتر

گل را می توان زیر پا له کرد، ولی بوی عطر آنرا نمی توان در فضا کُشت. فرانسوا ولتر

نیش های چند مگس هرگز اسب چابک را از تاختن باز نمی دارد. فرانسوا ولتر

آن که امید دارد هر چهار فصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را. فرانسوا ولتر

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

آنگاه که غرور کسی را له می کنی….
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی….
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی….
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری…
آنگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی….
آنگاه که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نادیده می انگاری….

می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟

  • 17 اکتبر 2011
ادامه مطلب

normal 260ekuq%5B1%5D - بخند ...

به چه می خندی !؟

به چه چیز!؟

به شکست دل من

یا به پیروزی خویش !؟

به چه می خندی…!؟

به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد!؟

یا به افسونگریه چشمانت

که مرا سوخت و خاکستر کرد…!؟

به چه می خندی !؟

به دل ساده ی من می خندی

که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست !؟

یا به جفایت که مرا زیر غرورت له کرد !؟

به چه می خندی !؟

به چه چیز!؟

به شکست دل من

یا به پیروزی خویش !؟

به چه می خندی…!؟

به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد!؟

یا به افسونگریه چشمانت

که مرا سوخت و خاکستر کرد…!؟

به چه می خندی !؟

به دل ساده ی من می خندی

که دگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست !؟

یا به جفایت که مرا زیر غرورت له کرد !؟

به چه می خندی !؟

به هم آغوشی من با غم ها

یا به ……..

خنده دار است…..بخند !!

به چه می خندی !؟

به هم آغوشی من با غم ها

یا به ……..

خنده دار است…..بخند !!

  • 22 آگوست 2011
ادامه مطلب

99910336704185384942 - شعرهای عاشقانه خاطره حیدری زاده

 

مثه خوابی…مثه رویا
مثه آرامش دریا
مثه آسمون آبی
آرومی وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه تو تاغچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
.
.
.
بی تو من موندم و رویا
خسته از تموم دنیا
یه دل تنگ شکسته
دو تا چشم خیس خسته
روزا تب دار شبا بیدار
یه تن خسته بیمار
مثه یه مرده سر دار
از خودم از همه بیزار
له له لحظه دیدار
بینمون دیوارو دیوار

 

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - شعرهای عاشقانه خاطره حیدری زاده

من حسودی میکنم

به تموم چشمایی که یه روزی تو رو میببینن

از تو باغچه نگاهت گلای نرگس میچینن

به همون تکه زمینی که قدمهاتو میذاری

به تموم دستهایی که دستتو یه روز میگیرن

به گلای نرگسی که عطر و بوی تو رو دارن

به بال فرشته هایی که زیر پاهات میذارن

به همون لحظه نابی که بالاخره میآیی

نازنینم نازنینم تو کدوم جمعه میآیی

 

 

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - شعرهای عاشقانه خاطره حیدری زاده

 

  • 3 می 2011
ادامه مطلب