gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - غروب شهر دلتنگی حضور یک تمنا بود

تمام زندگی بی تو جهنم بود باور کن

مرور خاطراتم بی تو ماتم بود باور کن

صدای گریه ام در کنج تنهایی به تنهایی

بسان بغض غمگین محرم بود باور کن

سکوت رفتنت تا اوج خواهشهای بی پایان

برایم چون معما گنگ و مبهم بود باور کن

برای پرده پایانی عشقم نماندی تو

وجود گرم و پر معنای تو کم بود باور کن

درون کوچه های خلوت احساس غمناکم

صدای پای باران هم پر از غم بود باور کن

برای زخمهای کهنه و ناسور این عاشق

فقط دست شفا بخش تو مرهم بود باور کن

برایم لمس تو هر لحظه و هر جا نگاه من

به شور انگیزی یک قطره شبنم بود باور کن

وجودت در تمام شعرهای من شکوفا شد

به پر معنایی گلهای مریم بود باور کن

غروب شهر دلتنگی حضور یک تمنا بود

برای با تو بودن هر نفس مر گی فراهم بود

 

  • 4 سپتامبر 2011
ادامه مطلب