i love you 055 -

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

چقدر سخت است که لبریز باشی از گفتن ؛ ولی …. در هیچ سویت محرمی نباشد … !!!

هیچوقت تنهاییت را به حراج نزار… وقتش که برسه به قیمت میخرند !!

احساس می کنم دارم به خودم و آرزوهام خیانت می کنم.

دچار روزمرگی شدم…

داریم زندگی می کنم و این مایه عذابمه.

به یاده بودنت
شمع می آفروزم درتنهایی
امروز شمع دستم راسوزاند
یاده روزی افتادم که دل سوخته آت شده ام . . .
افسوس

چه هراس انگیز است چراغی برافروختن
در آنجا که جز زشتی هیچ نیست …….
(شهیدعلی شریعتی/ گفت و گوهای تنهایی/ 428)

انسان از همان طرفی که تکیه کرده ، به زمین می خورد.
مراقب تکیه گاهتان باشید .

برنگرد،

که بر نمی گردی تو هیچوقت

نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا

در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…

دوستت دارم هایت را اینقدر بیهـــوده خرج این و آن نکن
از رونق خواهد افتاد
بی بها میشود
آنجا که باید کسی باور کند ……

  • 25 نوامبر 2011
ادامه مطلب