gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - سخنان کنفسیوس

ثروت و افتخاری که از راه نا مشروع به دست امده مانند ابری زودگذر است.کنفسیوس

آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است. کنفسیوس

شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!کنفسیوس

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

 

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

 

08sld6 - سخنان پرمودا باترا

مشکلات خود را بر ماسه ها بنویسید و موفقیت هایتان را بر سنگ مرمر… پرمودا باترا

ذهن شما مانند کارخانه است. افکار شما مدیر تولید آن و نظرات دیگران مواد خام این کارخانه می باشد. پرمودا باترا

ناامید هرگز برنده نمی‌شود و برنده، هرگز ناامید نمی‌شود. پرمودا باترا

بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 7 جولای 2012
ادامه مطلب

 

نویسنده،کشیش امریکایی(متخصص رهبری در سطح بین الملل)

اگر می خواهید عرض خیابان را طی کنید، یک یا دو درجه تغییر مسیر، آسیبی به شما نخواهد زد. اما اگر می خواهید از عرض اقیانوس بگذرید چند درجه خطا در محاسبه می تواند شما را به دردسر بیندازد.جان ماکسول

درباره طول مدت عمرمان کاری از ما ساخته نیست، اما می توانیم درباره نحوه گذراندن آن تصمیم بگیریم. جان ماکسول

دارندگان دید بلند به هنگام رویارویی با مشکلات با تحمل جنبه های ناگوار و دفع آنها، مشکلات را به فرصت مبدل می کنند. جان ماکسول

بیشتر مردم در دامنه ی کوه، صعود را رها نمی کنند، بلکه آنها در نیمه ی راه صعود را رها می کنند. جان ماکسول

بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 7 جولای 2012
ادامه مطلب

52325896990436608141 - تو مثل راز پاییزی...

امشب دلم گرفته است
می خواهم از گرفته های دلم برایت
بگویم
از ابرهای تیره ای که با نسیم خیانت به آسمان دلم
آوردی
می خواهم گریه کنم اما نمی توانم …
می
خواهم تو را به یاد بیاورم …
و با نگاه چشمان تو تا به صبح مژه بر هم
نزنم
اما افسوس … گذشت دقایق چهره ات را از یاد من برده
اند ! …
می خواهم اولین ساعتی که نگاهم کردی رو
به یاد بیاورم … اما افسوس …
آخرین نگاه تلخ و سرد تو
نمی گذارد ! …
می خواهم اولین دقایق با تو بودن
را
به یاد بیاورم … اما افسوس …
می خواهم از
گرفته های دلم برایت بگویم
اما نه! دلم نمی آید …..

  • 1 می 2011
ادامه مطلب

ایستگاه خدا

 

 

قطاری که به مقصد خدا می رفت در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت : مقصد ما خداست ، کیست که با ما سفر کند ؟

کیست که رنج و عشق رو با هم بخواهد ؟

کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟

قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند ، از جهان تا خدا هزاران ایستگاه بود . در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم می شد ، قطار می گذشت و سبک می شد ، زیرا سبکی قانون راه خداست .

قطاری که به مقصد خدا می رفت ، به ایستگاه بهشت رسید ، پیامبر گفت : اینجا بهشت است ، مسافران بهشتی پیاده شوند ، اما اینجا ایستگاه آخر نیست .

مسافرانی که پیاده شدند بهشتی شدند ، اما اندکی باز هم ماندند ، قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند . آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت : درود بر شما ، راز من همین بود ، آن که مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد …

و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید دیگر نه قطاری بود و نه مسافری .

  • 28 آوریل 2011
ادامه مطلب