gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - سخنان فردریش نیچه

 دشمنان خود را دوست بدارید ، زیرا بهترین جنبه های شما را به نمایش میگذارند. فردریش نیچه

سیاستمدار انسان‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کند: ابزار و دشمن. یعنی فقط یک طبقه را می‌شناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه

بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید . فردریش نیچه

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

 

ansari1 - گلچین مناجات های خواجه عبدالله انصاری

در عجبم از کسی که کوه را می شکافد تا به معدن جواهر برسد،ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد. خواجه عبدالله انصاری

الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی…
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی. خواجه عبدالله انصاری

 بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 8 جولای 2012
ادامه مطلب

 

نویسنده فرانسوی(برنده جایزه نوبل ادبیات)

هرچه بالاتر روی، از نظر آنان که پرواز نمی دانند کوچکتر به نظر خواهی رسید. آندره ژید

هیچ کس موفق نمی شود سرزمین جدیدی را کشف کند، مگر اینکه بپذیرد مدت زیادی رنگ خشکی را نبیند. آندره ژید

بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب

  • 7 جولای 2012
ادامه مطلب

تو نیستی که ببینی  چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است  تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند
تمام گنجشکان که درنبودن تو  مرا به باد ملامت گرفته اند، ترا به نام صدا می کنند
هنوز نقش ترا از قراز گنبد کاج ، کنار باغچه ، زیردرخت ها لب حوض
درون آینه پاک آب می نگرند
تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر تو درترانه من
تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من
چه نیمه شب ها کزپاره های ابر سپید  به روی لوح سپهر
ترا چنانکه دلم خواسته است ساخته ام
چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم هم زدنی میان آن همه صورت ترا شناخته ام
به خواب می ماند تنها به خواب می ماند
چراغ آینه دیوار بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست از تو می گویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی دل رمیده من بجز تو یاد همه چیز را رها کرده است
غروب های غریب  در این رواق نیاز پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمار است

دو چشم خسته من در این امید عبث دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی

تو نیستی اما روحت با منه

لبخندت با من نیست اما شادیت رو حس می کنم

تو نیستی تا دردت را به دلم بار کنم

تو نیستی اما شادیت زندگی ات امید زندگی منه

تو نیستی فکر نکن من هم نیستم

تنها به راهم هستم نیستی های دیگر را برای نازنین هام پر می کنم

اما کسی نیست نیستی من را پر کند جز تنها کسم تو

تو نیستی اما روحت با من هست

(دوست دارم مهربونم)

 

  • 23 آوریل 2011
ادامه مطلب

رو به قبله مینشینم خسته با حال عجیبی
از ته دل مینویسم ، یاری ام کن ای خدای مهربان ، بی تو من تنها ترینم . . .

.

.

.

گل فرستادم ، تو بو کن ، اگر رفتم تو با گل گفتگو کن

اگر مردم فدای تار مویت ، اگر ماندم ، که باز آیم به سویت . . .

.

.

.

تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من

بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . .

.

.

.

بیا زندگی را بدزدیم و در میان دو دیدار قسمت کنیم . . .

.

.

.

  • 12 جولای 2010
ادامه مطلب