فال روزانه – Daily Omen – شگفت زده خواهید شد
عکس نوشته اسم محمد,عکس پروفایل محمد
عکس نوشته اسم زهرا ، عکس پروفایل Zahra
عکس نوشته اسم رضا , عکس پروفایل اسم رضا
عکس نوشته اسم حسین,عکس پروفایل حسین
دانلود رمان دو نیمه ات برای من | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
دانلود رمان داماد اجاره ای | اندروید ، PDF ، آیفون و جاوا
50 عکس برتر پروفایل عاشقانه ایرانی 1400
از خدا جز خدا را نباید خواست. عرفان نظر آهاری
وقتی راه رفتن آموختی ،دویدن بیاموز.وقتی دویدن آموختی،پرواز را
راه رفتن بیاموز،زیرا راههایی که میروی جزئی از تو میشودو سرزمینهایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.
دویدن بیاموز،چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر.
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی،برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی… عرفان نظر آهاری
بقیه در ادامــــــــــه مـــــــطــــــــــلــــــــــــــــــــــــــــــــــب
گفتم فراموشم نکن ، گفتی تو در یادی مگر
گفتم که ویرانم مکن ، گفتی تو آبادی مگر
گفتم بدون در دام تو من زندگی را چون کنم
گفتی که از پیشم برو ، از من تو آزادی دگر
گفتم که بی تو ، غم شده در باورم در خاطرم
گفتی که از روز ازل ، آیا تو دل شادی مگر
گفتم بیا با دل بساز ، با روح من شو همنوا
گفتی که از من نشنوی ، آهنگ دمسازی دگر
گفتم که جز تو نشنوم ، صوت و نوای بهتری
گفتی سخن کوتاه کن ، باشد تو را سازی دگر
هی فلانی !
رفتن حق همه ی آدمهاست…
فقط خواستم بدونی ،
اگه مونده بودی..
پاییزم <قشنگ>تر بـــود …!
باران یعنی برگشتن هوایِ مه آلود و شیروانی هایِ شاد!
باران یعنی قرارهایِ خیس!
باران یعنی تو برمی گردی، شعر بر می گردد!
می خواهم بدهم دنیا را
………………برایم تنگ کنند
………………..به اندازه ی آغوش تو
……………….تا وقتی به آغوشت می رسم
…………………………
گاهی عکسی را می سوزانیم ..
گاهی عکسی ما را می سوزاند ..
گاهی با دیدن یک عکس ساعت ها گریه می کنیم ..
گاهی هم سالها با یک عکس زندگی می کنیم …..
و این یعنی زندگی ..
خدایا….
این سرنوشتی که برام بافتی
قسمت یقش یه خورده تنگه
قربون دستت شلش کن
دارم خفه میشم….
از تنها بودنم راضی نیستم ؛ اما …. خوشحالم که با خیلی ها نیستم … !!!
مثل آن مسجد بین راهی…تنهایم
هرکس هم که می آید مسافر است میشکند…
هم نمازش را. هم عهدش را هم دلم را…
…و می رود….
میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم ..در ساحل کنار جاده نشسته ای
هوای سرد،
صدای باد
انتظار انتظار انتظار … … …
دست می سوزد با سیگار !
به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد ..
تنهایی یعنی این….
حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
حیف غصه ی که خوردم چون ازت خبر نداشتم
حیف اون روزا که کلی ناز چشماتو کشیدم
حیف شوقی که تو گفتی داره اما من ندیدم
حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم
حیف رویام که واسه تو از قشنگیاش گذشتم
حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
حیف وقتی که تلف شد واسه دیدنت توی خواب
حیف با وفای من حیف عشق اعتمادم
حیف اون دسته گلی که به تو توی پاییز دادم
حیف فرصتهای نقرام حیف عمرو دقیقه ام
حیف هرچی به تو گفتم راست راسی حیف سلیقه ام
حیف اشکهایی که واسه تو ریختم دم سپهیده
حیف احساس طلاییم حیف این عشق و عقیده
حیف شادی روزی که می گن تولدت بود
حیف عاشقیم که اولش کار خودت بود
حیف اونهمه قسما که به اسمت نخوردم
حیف نازی که کشیدم چون طاقت نیاوردم
حیف اون کسی که دائم عاشقم بود تو عالم رویا
حیف که تو از راه رسیدی دادمش به دریا
حیف چیزی که ندارم حیف ذوقی که نکردم
حیف گرمای دستم که سپردمش به سردی
حیف قلبم که روزی دادمش دستت امانت
حیف اعتماد اون روز، حیف واژه خیانت
حیف اون شبی که گفتم پیش تو کمه ستاره
حیف اون حرفایی که گفتی گفتم اشکالی نداره
حیف چشمایی که گفتم به تو بالبای خندون
حیف ارزوی دیدار با تو بودن زیر بارون
حیف هر چی که سپردم حیف هرچی که تو نبودی
حیف تکلیفم بیا روشنش کن تو به زودی