به خودم قول میدهم تو را فراموش کنم

به خودم قول میدهم خاطرات روزهای با تو بودن را فراموش کنم

به خودم قول میدهم جمله های عاشقانه ات را فراموش کنم

به خودم قول میدهم نگاه معصومانه ات را فراموش کنم

به خودم قول میدهم لبخندهای شیرینت را فراموش کنم

به خودم قول میدهم تصویر زیبای چهره ات را از ذهنم پاک کنم

به خودم قول میدهم دیگر نامه هایت را مرور نکنم

به خودم قول میدهم دیگر قلبم به عشق تو نتپد

به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو زیر باران نروم

به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو زیر نور مهتاب ننشینم

به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو به دیدار دریا نروم

به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو به آسمان نگاه نکنم

به خودم قول میدهم دیگر به عشق تو به چشمکهای ستاره ها نگاه نکنم

به خودم قول میدهم دیگر در لحظه های تنهاییم به تو فکر نکنم

به خودم قول میدهم اگر باز تو را دیدم به چشمهایت نگاه نکنم

به خودم قول میدهم اگر باز تو را دیدم دلم هوایی نشود

به خودم قول میدهم  کسی اشکم را نبیند

به خودم قول میدهم کسی از دل شکسته ام باخبر نشود

به خودم قول میدهم بخاطر ازدست دادنت از خدا گلایه نکنم

اما …

نمیدانم آیا میتوانم به قولهایم عمل کنم ؟

آیا میتوانم تنهایی را تحمل کنم ؟

 

I promise myself to forget you

I promise myself to be with you the memories of the days I forget

I promise myself, including your romantic forget

I promise myself look innocent, you forget

I promise myself to forget your sweet smile

I promise myself beautiful picture of your face clean my mind

I promise to myself again reviewing your letters do not

I promise myself another heart to love Ntpd

I promise myself to love another rain Nrvm

I promise myself another love moonlight Nnshynm

I promise myself love to meet other sea Nrvm

I promise myself another love I do not look to the sky

I promise myself another love I do not look to the stars Chshmk·hay

I promise to myself again alone in moments you think

I promise myself I saw you open your eyes do not look

I promise to myself if I saw open air is not

I promise myself to anyone shed Nbynd

I promise myself who are not aware of my broken heart

I promise to myself for reasons of God’s woes do not lose

But …

I do not know whether I can act as Qvlhaym?

Can I stand alone?

  • 11 می 2011
ادامه مطلب

Interview with god
گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.

So you would like to Interview me? “God asked.”
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟

If you have the time “I said”
گفتم : اگر وقت داشته باشید.

God smiled
خدا لبخند زد

My time is eternity
وقت من ابدی است.

What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟

What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

Go answered ….
خدا پاسخ داد …

That they get bored with childhood.
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند.

They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.

That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.

And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند.

By thinking anxiously about the future. That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند.

They forget the present.
زمان حال فراموش شان می شود.

Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال.

That they live as if they will never die.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد.

And die as if they had never lived.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.

God’s hand took mine and we were silent for a while.
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم.

And then I asked …
بعد پرسیدم …

As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند؟

God replied with a smile.
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد.

To learn they cannot make anyone love them.
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد.

What they can do is let themselves be loved.
اما می توان محبوب دیگران شد.

learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.

To learn that a rich person is not one who has the most.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

But is one who needs the least.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم.

 

3sutaa - گفتگو با خدا ...

  • 6 آوریل 2011
ادامه مطلب