حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز از حس پریدن پرم و بال ندارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست
جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینه ها زودباوری ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آیین عشق بازی دنیا عوض شده ست
در عشق سالهاست که فتوا عوض شده ست
حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شده ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز برای من شرابی ای عشق هرچند که از پایه خرابی ای عشق
یک لحظه اگر حال خوشی می بخشی یک عمر برای دل عذابی ای عشق
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دعا کن دلم بوی باران بگیرد
و این درد جانسوز درمان بگیرد
دعا کن دلم رنگ آیینه گردد
و تنهایی از عشق پایان بگیرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبکسری ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل پیش تو و دیده به سوی دگرانم
تا خلق ندانند به سویت نگرانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عمریست غم و درد نشانم داده در آتش سینه اش امانم داده
رنجور ترین درخت باغش هستم هر بار مرا دیده تکانم داده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیشب دوباره آمدی به خواب من،
دیدار خوب تو،
تا کوچه های کودکیم برد پا به پا،
شاد و شکفته اما،
فارغ ز هست و نیست،
یک لحظه دست تو از دست من رها شد و خواب از سرم پرید.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو کیستی،که اینگونه،بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از ســــ ــینه تنگم دل دیوانه گریزد دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت
کــی شــود پیــش روی تو اسپـند شـوم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *