81741537235364411217 - دارد يک چيزی يادم می‌آيد

دارد یک چیزی یادم می‌آید

من از عطرِ آهسته‌ی هوا می‌فهمم

تو باید تازه‌گی‌ها
از اینجا گذشته باشی.

گفت‌وگویِ مخفی ماه وُ
پرده‌پوشیِ آب هم
همین را می‌گویند.

دیگر نیازی به دعای دریا نیست
گلدان‌ها را آب داده‌ام
ظرف‌ها را شسته‌ام
خانه را رُفت و رو کرده‌ام
دنیا خیلی خوب است،
بیا!
علامتِ خانه‌بودنِ من
همین پنجره‌ی رو به جنوبِ آفتاب است،
تا تو نیایی
پرده را نخواهم کشید.

به این پست چند ستاره میدهید ؟ رای بدید
[کل: 0 میانگین: 0]
موضوع: متن عاشقانه
  • 16 سپتامبر 2012
مطالب مشابه
دیدگاه بگذارید 1

  • آواتار کاربر <a href='http://Eshghebikaran14.blogfa.com' rel='external nofollow ugc' class='url'>Toloo</a>
    Tolooمهمان
    2012-09-17

    آپم به منم سر بزن

    پاسخ