از چه بنویسم؟؟
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از چه بنویسم؟
از چه بنویسم؟؟
از آسمانی که همیشه در حال عبور است؟
یا از دلی که سوتو کور است؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟
از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟
یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟
از چه بنویسم ؟؟
از نامه هایی که هیچوقت بسویت نفرستادم ؟
یا از ترانه هایی که هرگز برایت نخواندم؟
از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم؟
یا از بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟
من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم…
من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم…..
من منتظر پنجرهایی هستم که عطر تو را دوباره به من نشان دهد….
به این پست چند ستاره میدهید ؟ رای بدید
[کل: 0 میانگین: 0]
موضوع:
حرف های دل
شب را دوست دارم
چرا که در تاریکی چهره مشخص نیست
و هر لحظه این امید در قلبم ریشه میرند
که امده ایی ولی من ندیده ام
تمام زندگی ام خالی ازتوست بیای که دیگر نای ماندن بی تو را نیست مرا
به سلامتی سربازی که 55 دقیقه تو صف تلفن ایستاد تا فقط 5 دقیقه صدای عشقشو بشنوه ولی جز این چیز دیگه ای نشنید
مشترک مورد نظر درحال مکالمه است…
به امید آرزویم یعنی مبینا به امید آن روز