دلمان خوش است که می نویسیم

و دیگران می خوانند

و عده ای می گویند

آه چه زیبا و بعضی اشک می ریزند

و بعضی می خندند.

دلمان خوش است

به لذت های کوتاه

به دروغ هایی که از راست بودن قشنگ ترند

به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند

یا کسی عاشقمان شود

با شاخه گلی دل می بندیم

و با جمله ای دل می کنیم.

دلمان خوش می شود

به برآوردن خواهشی و چشیدن لذتی

و وقتی چیزی مطابق میل ما نبود

چقدر راحت لگد می زنیم

و چه ساده می شکنیم

همه چیز را..

  • 12 آگوست 2011
ادامه مطلب

اگر میبینی حال خودم نیستم و در خود شکسته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی ساکتم ، آرامم و بی خیال
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در گوشه ای نشسته ام
چشم به آسمان دوخته ام و ستاره ها را می شمارم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی در کناره پنجره ای نشسته ام و به صدای آواز مرغ عشق گوش میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه حال و هوایم ابری و چشمانم بارانی است
بدان که عاشقم.
اگر میبینی هنگام دعا کردن دستهایم را به سوی آسمان برده ام و با چشمان خیس حرفهایی را زیر لب زمزمه میکنم
بدان که عاشقم.
اگر میبینی همیشه سر به زیرم ، همیشه در فکر فرو رفته ام
بدان که عاشقم.
اگر میبینی گل های باغچه را یکی یکی می چینم و دسته میکنم و با لبی خندان ترانه زندگی را میخوانم
بدان که عاشقم.
اگر روزی دیدی دیگر در این دنیا نیستم
بدان که
بدان که از عشق تو مرده ام!

  • 12 آگوست 2011
ادامه مطلب

نمی دانم چرا بی دلیل بغض کرده ام

نمی دانم چرا مدام دلم گریه می خواهد

نمی دانم چرا بیخودی دستهام را

زیر بغل میزنم و

طول و عرض این هال عریض را

قدم رو می روم…

اصلا مهم نیست که

دیگر دوستم نداری

اصلا مهم نیست که

دیگر سراغی از من نمی گیری

اصلا مهم نیست که

داری فراموشی را یادم می دهی…

فقط نمی دانم

نمی دانم

چرا اینقدر درهم و برهم شده روزگارم

چرا اینقدر پریشان و آشفته شده لحظاتم….؟؟؟
.
.
.
.

  • 12 آگوست 2011
ادامه مطلب

بی تو , مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جان وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

 

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - بی تو , مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 

 

  • 8 آگوست 2011
ادامه مطلب
من 

غبارگرفته از گردش ایام…

 

در پس و واپس نادرست ها

 

گرفتار مانده ام.

 

اردیبهشت هم گذشت.

 

شاید همین ثانیه های وداعش

 

وداع من شود.

 

شاید…

 

بیش از همیشه دستانت راکم دارم.

  • 8 آگوست 2011
ادامه مطلب