gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - آرام نمیگیرد قلبم

 

آرام نمیگیرد قلبم اگر نیایی
میمیرد دل عاشقم اگر نمانی
تو خودت میدانی،
میدانی چقدر دوستت دارم و باز هم شعر رفتن را میخوانی
بدجور دلبسته ام به تو ، رحمی کن ، خواهش میکنم از دل بی وفای تو
نمیتوانم لحظه نبودنت را ببینم ، میدانم منتظر این هستی که از درد عشقت بمیرم
دلم میخواهد دوباره دستهای تو را بگیرم و دوباره تمام گلها را برایت بچینم
تنها از تو میخواهم که ، تنها نگذاری مرا
میسازم با بی محبتی هایت ، می مانم با دل بی وفایت، شب و روز را مینشینم به انتظارت
همین که هستی برایم کافیست ، نبودنت باورکردنی نیست ، هیچگاه حتی فکر رفتنت را هم نمیکردم
آرام نمیگیرد قلبم اگر نمانی ، بیش از این عذاب نده قلب عاشقم را
بیش از این نسوزان دل دیوانه ام را
بیش از این مرا در حسرت نگذار ، در حسرت بودنت، یا نه… انتظار زیادی است
در حسرت از دور دیدنت!
آرام نمیگیرد قلبم اگر نباشی ، میمیرد دل عاشقم اگر نیایی، تو خودت میدانی و باز هم مرا درحسرت دیدنت میگذاری…
این رسمش نبود ، چرا مرا عاشق خودت کردی و خودت را رها از عشق؟
چرا دلت را به کسی دیگر دادی و مرا اسیر سرنوشت؟
آرام نمیگیرد قلبم…

  • 10 ژوئن 2011
ادامه مطلب

03069165785547949225 - به نام عشق

 

همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای
همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای
گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای
گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای
صدای آهنگ عشق برایم غم انگیز است ، اما همیشه آن را گوش میکنم
گاهی شنیدن حرفهایت برایم تلخ است ، اما دائم پیش خودم تکرار میکنم
اگر روزی نباشی در کنارم ، برای من همیشه هستی
روزی اگر بروی ، در قلبم همیشه خواهی ماند
اینجا که هستم پر از دلتنگیست، حس نبودنت در کنارم خاطرم را پریشان کرده
اما حس بودنت در قلبم دلتنگی و غم دوری ات را انکار کرده
گاهی وقتی به دوری می اندیشم قلبم میلرزد، نکند که از من سرد شوی، نکند که با کسی دیگر همنشین شوی ، نکند که ما را فراموش کنی و عاشق کسی دیگر شوی…
نباید بیش از این خودم را با این فکرها برنجانم ،عشق خودش پر از درد و رنج است!
خلاصه این را بگویم برایت ، هر زمان که بخواهی میشوم فدایت
اگر تنهایم بگذاری باز هم مینشینم به پایت
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد
همچنان ادامه داشته باشد….

 

  • 5 ژوئن 2011
ادامه مطلب

04 - باز در پنجه ی تاریکی شب

 

باز در پنجه ی تاریکی شب

سوز این سینه ی من حسرت تست

باز در سجده ی کفر آلودم

یادت ایمان مرا با خود شست

چشمت افسونگر احساس نیاز

رقصت احیاگر بی تابی هاست

هم در این خانه ی پر گشته ز آه

یاد تو علت بی خوابی هاست

باز هم وسوسه ی آغوشت

هست و پی در پی خواهشهایم

و چنین دانه ی انکار از تو

خود جواب من و چالشهایم

ای که احساس مرا می دانی

بگشا چشم خمار آلودت

تا ببینی که چه سوزانم من

از نگاه دل و جان فرسودت

وین همه راز که در شعر من است

همه از باور تو جوشیدست

کاش یکدم به کنارم آیی

ای که عشقت به دلم روییدست

  • 31 می 2011
ادامه مطلب
6 - اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟
سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
اجازه هست تو شعر من، اثر بذاره خنده هات؟

شب که می شه یواش یواش، با چشمک ستاره هاش

 


اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟

تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم

بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی

 


بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم
اجازه هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟

خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟

اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟

 


با اون چشای مهربون، دوباره چشمک می زنی؟
طپش طپش با چشمکت، غزل بگم برای تو

با اتکا به عشق تو، تو زندگی برم جلو؟
هر چی بگی نه نمی گم، جونم بخوای برات می دم

 


هر چی می خوای بهم بگو، فقط بهم نگو برو
اجازه هست بازم تو خواب، بوس بکارم کنج لبات

یه شعر تازه تر بگم، به یاد شرم گونه هات
نشونیتو بهم می دی؟ تا پنهون از چشم همه

 


ورق ورق نامه بدم بازم برات
همیشه مهربون من! نامه رسید به انتها

فقط یه چیز یادت باشه: بازم به خواب من بیا
  • 31 می 2011
ادامه مطلب