من چشم به راه یک اتفاقم
نه شاکی ام و نه غر می زنم
فقط در سکوت خودم / منتـــــظرم…
به قول یه دوست :
تعویض یا تبدیل نمی خواهم / دلم ” تغـییر ” می خواهد !
تغییری که درونم را دگرگون کند
روشن کند
امیدوار کند
چیزی که ابدی باشد و برای یک بار هم که شده
بیشتر از ” یک لحظه ” دوام داشته باشد !
با خودم می گویم شاید ….
شاید هنوز وقتش نرسیده
کسی چه میداند
شاید هنوز راه رسیدن را پیدا نکرده
اما حسی به من می گوید بالاخره پیدا می کند
و تا آن روز فقط از من یک چیز می خواهد …
باشد ای اتفاق ! …
گرچه کمی پیرتر شده ام
با اینکه دیگر مثل آنوقت ها عجیب نیستم
اما خیالت راحت باشد ، من
صبورم … .